شهید ناصر ورامینی
زندگی نامه شهید ناصر ورامینی
شهید ناصر ورامینی در خانوادهای مذهبی در شهر شیراز چشم به جهان گشود. در سن پانزده سالگی به جمع طلایه داران عشق درجبهه های نبرد پیوست و با حضور دائمی خود در اغلب عملیات ها شرکت جست. به طوری که یازده بار مجروحیت تنها گوشه کوچکی از حماسه آفرینی های این پاسدار جان برکف است.
استقامت وپایداری، عشق وارادت به اهل بیت عصمت و طهارت:، توجه به انجام فرائض دینی و احترام به پدر ومادر، هم چنین صمیمیت سرشار شهید ناصر ورامینی با هم رزمان از ویژگیهای بارز آن سردار سلحشور بود.
در دوران دفاع مقدس از رزمندهای عادی تا فرماندهی گروهان و جانشین فرماده گردان بندگی خدا را فراموش نکرد.
بجز از عشق تو باقی همه فانی دانست
آن شد اکنون که ز ابنای عوام اندیشم
شهید ناصر ورامینی با وجود داشتن همسر و فرزند، ولی دل بی تاب او برای وصال به منبع نعمت الهی و رسیدن به مقامی والا بیقرار بود. و همین عطش بود که دل کندن از زن و فرزند و توکل بر حضور حضرتش را عملی کرد و اندکی قبل از شهادت و در آخرین ملاقات با خانواده به همسر فداکارش سفارش میکند که در خصوص نگهداری فرزندی که قرار بود چند روز بعد از شهادتش متولد شود کوشا باشد و او را برای حفظ دستاوردهای انقلاب به سان سربازی جان بر کف، تربیت کند.
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست
وصیت نامه شهید ناصر ورامینی
«بارالها! به درگاهت شکر میکنم که سعادت حقیقی را نصیبم کردی و با حسینیان همراهم کردی و در جبهه ها راه دادی و مرا از لهویات دنیا به انوار الهی سوق دادی و شراب عشقت را به من نوشاندی.هیچ یک از اقسام مرگها افتخار آمیز نیست، تنها شهادت است که در هالهای از تقدس، شرافت و افتخار قرار دارد.»
زمان شهادت شهید ناصر ورامینی
سرانجام در عملیات والفجر ده، منطقه عملیاتی خرمال، پس از اصابت تیر به سینهاش در حالی که سر به زانوی سرور شهیدان، حسین ابن علی(ع) داشت، به قافله شهیدان پیوست.
روحش شاد