شهدا

شهید مهدی زیّانی

زندگی نامه مهدی زیانی

شهید مهدی زیانی نیمۀ ماه مبارک شعبان، مصادف با میلاد منجی‌ عالم‌ بشریت حضرت حجه‌بن‌الحسن‌العسکری عجل‌اللّه‌فرجه، مهدی به دنیا آمد.
کودکی که تولّد او با میلاد امام زمانش همراه بود، نوید فرجی را برای پدر و مادر خود آورد، لذا نامِ آن امام بزرگوار را بر او نهادند.
محیط پرورش شهید مهدی زیانی، خانه‌ای معطّر به بوی عشق و اخلاص به حضرت اباعبداللّه‌الحسین علیه‌السلام بود. تربیت مهدی زیر سایۀ پدر و مادری حسینی، از او جوانی ساخت که هر بیننده‌ای محو جمالش می‌شد‌.
نورا‌نیت وصف‌ناشدنی مهدی چنان بود که دوستان و اطرافیان از وجود او حظّ می‌بردند.
انس به نماز، قرآن و مجالس عزاداری حضرت ابا‌عبداللّه‌الحسین علیه‌السلام از خصوصیات بارز مهدی بود. او چنان در عزای امام مظلومش ناله و شیون می‌کرد که در دوران کودکی در یکی از این مجالس غش کرد و او را به بیمارستان بردند.

بزرگداشت میلاد حضرت حجّت نیز از برنامه‌های هر سالۀ او بود که با بچه‌های محله، کوچه‌ها را آذین‌بندی می‌کرد.
علاقۀ مهدی به شهید محراب حضرت آیت‌اللّه‌ دستغیب رحمهاللّه‌علیه، چنان او را شیفتۀ ایشان کرده ‌بود که همیشه سعی داشت خود را به مجالس سخنرانی ایشان برساند.
با شروع جنگ تحمیلی، مهدی درس را رها کرد و به‌سوی جبهه‌ها شتافت و همیشه در صحنۀ دفاع حاضر بود.
حضور در عملیات‌های مختلف، مهدی را مهیّای حرکتی بزرگ کرده بود. وقتی در عملیات «ثامن‌الائمه» و شکست حصر آبادان از ناحیۀ سر و صورت مجروح می‌شود، پس از بهبودی نسبی سریعاً خود را به جمع دوستان و همراهان بسیجی‌اش می‌رساند.
در سال ۱۳۶۰ به عضویت سپاه پاسداران در آمد و در تمام مدّت خدمت با تعلیم آموزش نظامی به جوانان، آن‌ها را آمادۀ حضور در جبهه‌ها می‌کرد.

مهدی در حین خدمت با طلبه‌هایی آشنا می‌شود که چشم او را به دریچه‌ای نورانی برای پیشرفت باز می‌کنند، لذا با فراگیری علوم حوزوی در کنار خدمتی مقدس در لباس پاسداری، طعم شیرین طلبگی را چشید. پس از مدّتی چنان سرمست این حلاوت می‌شود که با استعفا از سپاه، خود را به خیل شاگردان امام‌ صادق علیه‌السلام در حوزۀ علمیۀ ‌اباصالح عجل‌اللّه‌فرجه می‌رساند.
ورود مهدی به حوزۀ ‌علمیه و آشنایی با حضرت آیت‌اللّه سید علی محمد دستغیب مُدّ‌ظِلّه، شادابی و گرمی خاطر را به او عنایت کرد.

همراهی او با دوستانی همچون سید محمد حسین انجوی امیری که خود آینۀ تمام‌نمای عشق و ارادت به اهل‌بیت بود، آن‌ها را در نورانیت زبانزد خاص و عام کرده بود.
مهدی در فرصت کوتاهی که داشت، با تمام تلاش از فضای معنوی حوزۀ علمیه بهره‌ها برد. با جدیّت تمام و اشتیاقی فراوان، دروس حوزوی را دنبال کرد گویا که فرصت زیادی برای ماندن در این دنیا ندارد.
درس و بحث حوزه با همۀ جذابیتی که برای مهدی داشت او را از حضور در جبهه بازنداشت، و این ‌بار نه یک فرمانده بلکه یک طلبۀ ‌بسیجی بود و خود نیز به این نشان افتخار می‌کرد.

شهید مهدی زیانی

زمان شهادت شهید مهدی زیانی

عملیات «والفجر ۸» در منطقۀ عملیاتی «فاو» میدان شیدائی مهدی شد و او که این سفر را برای خود وصال می‌دانست، مردانه پا به میدان نهاد و با گذشتن از رودخانۀ‌ اروند و نهر‌های پرخطر و پرآتش، خود را سپر هر بلا کرد.

وی در آن‌شب، که مصادف با ایّام شهادت حضرت زهرا علیه‌السلام نیز بود، سینه‌ای را که عمری به عشق امام شهیدش کوبیده بود، غرق ارادت به اهل‌بیت و دشمنی دشمنانشان کرده بود؛ پس با رمز «یا زهرا» هروله‌کنان به مقصد رسید و با جسمی خونین سر در دامان ایشان به محضر حضرت حق شرفیاب شد.

ای خوشا با فرق خونین در لقای یار رفتن
سر جدا، پیکر جدا، در محفل دلدار رفتن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا