شهدا

شهید منصور خادم الحسینی

زندگینامه شهید منصور خادم الحسینی

شهید منصور خادم الحسینی فرزند مختار، دومین شهید خانواده، در ۳۰ شهریور ۱۳۴۸ متولّد و در خانه‌ای منوّر به نور اهل‌بیت ‌عصمت و طهارت علیهم‌السلام رشد نمود.
دامان پرمهر مادری فداکار و صبور، و دلِ دریایی پدری زحمتکش و راضی به رضایت حضرت حق، اسبابی بود که منصور بتواند توأم با ‌توجّهات، آموزش‌ها و تعالیم مذهبیِ برادرش احمد آمادۀ حرکتی بزرگ و الهی شود.
سلوک عاشقانۀ احمد که تحت تربیت بزرگانی همچون حضرت آیت‌اللّه شیخ حسنعلی نجابت رحمهاللّه‌علیه و آیت‌اللّه سید علی ‌محمد ‌دستغیب مُدّظلّه شکل گرفته ‌بود، منصور را هم از کودکی با خود همراه نمود.

شهید منصور خادم الحسینی نیز اهل عبادت و عاشق اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام و مقیّد به انجام فرائض دینی و اصولِ تربیت اسلامی بود. وی قبل از رسیدن به سن تکلیف، مشتاق و آگاهانه واجبات را انجام می‌داد. منصور بسیار آرام، صبور و خوش‌اخلاق بود. اطرافیان شیفتۀ اخلاقِ خوب و محبّت مثال‌زدنیِ او بودند.

بهار سال ۱۳۶۱، خبری ناگوار خزانی را بر دلِ جوان شهید منصور خادم الحسینی قرار داد. او که هنوز چندان گلی از گلستان برادرش و رفیق راهش نچیده بود، با خبر شهادت شهید احمد خادم الحسینی در عملیات بیت‌المقدس (آزادسازی ‌خرمشهر)، سخت آزرده و تنها شد.
پس از شهادت احمد، آرام و قرار از منصور گرفته شد و با اصرار زیاد از والدین، اجازۀ حضور در جبهه را گرفت.
پدر و مادر که پس از شهادت احمد که فرزند بزرگ خانواده بود چند پسر دیگرشان در جبهه حضور داشتند، از منصور خواستند تا مدّتی از رفتن به جبهه انصراف دهد. منصور اما با گرفتن قول از پدر و مادرش کمی آرام گرفت و مدّتی را مشغول تحصیل شد و د‌ر کنار آن کاملاً در خدمت پدر و مادر و دو یادگارِ برادر شهیدش بود.
شهید منصور خادم الحسینی ۱۵ ساله بود که با کسب اجازه از پدر و مادر عازم جبهه شد و سرخوش از این توفیق سر از پا نمی‌شناخت و در نامه‌ها و تماس‌هایش دائم از حال و هوای جبهه‌ها تعریف می‌کرد.
عطر دلنشین جبهه‌ها چنان روح شهید منصور خادم الحسینی را سرمست کرده بود که همیشه بی‌قرار آن حال و هوا بود و تحمّل دوری از آن منبع فیض‌الهی را نداشت. تنها چیزی که در مقطعی او را در شهر ساکن می‌کرد، خدمت به پدر و مادر، صلۀ رحم و انس با دوستان و رفتن به گلزار شهدا بر سر تربت پاک برادر و دیگر شهدا و خدمت به فرزندان برادر شهیدش بود. وی عاشقانه دو فرزند برادر را دوست می‌داشت.
اخلاص و توکّل به خدای تعالی در وجود ساده و بی‌آلایش پدر و مادری مؤمن، بر مداری بود که با روزیِ حلال، فرزندانی حسینی تربیت کنند که باقیات‌الصالحاتشان باشند و چنین شد که موفق شدند دو جوان پاک و وارسته را تقدیم راه خدا کنند.

زمان شهادت شهید منصور خادم الحسینی

شهید منصور خادم الحسینی در آستانۀ ۱۷ سالگی، در تابستان برای آخرین بار به دیدار خانواده آمد و با همه وداع کرد. او رفت و به آرزوی خود که پیوستن به لقااللّه بود رسید و باشهادتش مُهرِ خادمیِ ارباب را در پروندۀ خود و پدر و مادر نهاد که الحق خادمِ حسین علیه‎السلام بودند.

یک نظر

  1. سلام
    روح پرفتوحش شاد و یادشان گرامی باد بنده سعادت و افتخار داشتم که در همسایگی این بزرگواران از روحیات آنها نیز برخوردار شوم.
    یزدانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا