شهید جلیل ملک پور
زندگی نامه شهید جلیل ملک پور
شهید جلیل ملک پور در سال ۱۳۴۱ به دنیا آمد. نوجوانیِ او مقارن با ایّام مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی بود. او همراه با پسر عموی خود «حبیب» در صحنههای مختلف مبارزه با ظلم رژیم شاهنشاهی حضور داشت.
قبولی در یکی از دانشگاههای معتبر کشور در رشتۀ مهندسی مکانیک، مانع حرکت الهی و معنوی او نشد و بیشتر از اینکه به جذابیتهای اجتماعی خود بیاندیشد، سعی داشت خود را از تعلّقاتِ دنیایی دور نگه دارد، لذا دانشگاه را رها کرده و به سوی جبهه شتافت.
هوش و ذکاوت سرشار و شجاعتِ مثالزدنی جلیل او را موفق به خدمت در واحد اطلاعات و عملیات کرد و از جمله نیروهای مؤثر در این واحد بود.
جلیل پس از شهادت حبیباللّه ملک پور و قنبر علی ملک پور، در آتش فراق دو یار و همسفر خود میسوخت و انوار معنوی این شیفتگی هر روز در جبین پاکش نمایانتر میشد. آرزوی رسیدن به لقاءاللّه با شهادت، برای این سالک الیاللّه ارزشمندتر از هر چیز دیگری بود.
زمان شهادت شهید جلیل ملک پور
ازدواج جلیل که با اصرار خانواده شکل گرفت، تدبیری بود تا شاید بتوانند او را از حال و هوای عروجی که در طلبِ آن بود و بر همه نیز معلوم بود، خارج کنند. اما جلیل که حیات طیبه در کنار اولیاءاللّه را بر دنیا ترجیح داده بود، در شب عملیات «کربلای ۴» در پی قرار همیشگی خود، پس از رشادت و از خود گذشتگی که باعث نجات تعداد زیادی از همرزمان گردید، به مقام والای شهادت رسید.
قسمتی از وصیتنامۀ شهید جلیل ملک پور
«خداوند در قرآن کریم فرموده است که ما سرنوشت هیچ قومی را تغییر نخواهیم داد، بلکه خودشان اقدام کنند و آنها حرکت کنند و از من بخواهند، در کارهای خیر کمکشان خواهم کرد. شما چه می کنید؟ می خواهید که اسلام تنها بماند؟ امام تنها بماند؟ آیا راضی میشوید به روزی که امام تنها باشد و مانند امام حسین علیهالسلام در صحرای کربلا فریاد «هل من ناصرٍ ینصُرُنی» را بلند کند؟ مگر شما نگفتید که ای حسین! اگر ما در روز عاشورا نبودیم که تو را یاری کنیم ولی امروز به پیام تو لبیک گفتهایم و به سویت می آییم. مگر نمیخواهید به او برسید؟ پس بیایید خودمان را بسازیم؛ جهاد اکبر را از نو شروع کنیم و با تمام توان به پیش برویم.
خدایا اگر من لیاقت شهادت دارم، مرگم را شهادت در راهت قرار بده. و اگر زنده ماندن ما برای اسلام مفیدتر است، ما را زنده نگه دار تا بتوانیم بیشتر برای اسلام خدمت کنیم و اگر گنهکارم ای ستّارالعیوب، ای کاشف الکروب و ای مقلّب القلوب!
ما را ببخش و به منِ ضعیف رحم کن و ما را به راه راست هدایت بگردان و ما را یک لحظه به خودمان وامگذار که خیلی روسیاه هستم پیش تو، ای بزرگ آفرینندهای که همۀ جهان محتاج تو و تو محتاج هیچ {چیز نیستی}.
گویی که نوید پیروزی می آید، ولی خداوند گفته که شما چه بکُشید و چه کشته بشوید پیروزید. این سخن است که به ما قوّت قلب می دهد و اجازۀ هیچ حرامی را به ما نمی دهد.
خوشا آنان که با عشق حسینی
شهادت را پذیرفتند و رفتند
خوشا آنان که در هنگامۀ مرگ
بهجای گریه خندیدند و رفتند
والسلام
جلیل ملکپور ۱۳۶۲/۱۲/۱۲»
(رحمهاللّه علیهم اجمعین)